کت چرمی؛ همان کلیشه همیشگی
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۴۰۰۰۰
آثار اجتماعی شخصیتمحور که «کت چرمی» بهعنوان تجربه نخست حسین میرزامحمدی در همین دسته قرار میگیرد، به مرور زمان کلیشههایی را پدید آوردهاند که بهنظر میرسد سینماگرانی که قصد ورود به این عرصه را دارند، بهویژه آنهایی که خیلی هم اهل ریسک و قرار دادن شخصیتهایشان در دوایر ملتهب مضمونی نیستند، ترجیح میدهند سراغ همان کلیشههای امتحان شده بروند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نوعی از«نوآر» ایرانی که در سالهای اخیر با آثاری همچون«خفگی»، «مرد بازنده» و... به مخاطبان سینما معرفی شده، گرچه غالبا گیشه موفقی هم نداشته ولی باز هم تهیهکنندگان و سینماگرانی بودند که بخواهند روی همین نوع سینما سرمایهگذاری کنند.در کت چرمی، کلیشه پلیس تنهای یکدنده و تکرو، جای خود را به عیسی فرهمند کارمند اورژانس اجتماعی بهزیستی میدهد که براساس انگیزه شخصی و اتفاق تلخی که برای دختر خودش رخ داده است، پیگیر ماجرای دختران معتادی میشود که در پوشش خانه سلامت و با مدیریت فرد بانفوذی به نام دکتر رفیعی در قالب یک مهمانی با عنوان کت چرمی، مواد مخدر به خارج از کشور قاچاق میکنند. او که خود را بهدلیل بیرون کردن دختر معتادش از خانه که به مرگ او منجر میشود، گناهکار میداند به ثریا دختری از این جمع پناه میدهد و سعی میکند با نجات دادن مادرش از چوبه دار از او بهعنوان شاهد در دادگاه علیه رفیعی استفاده کند. او در این مسیر با موانع و دستاندازهای بسیاری از مدیر بالادستی گرفته تا پلیس و نیروی امنیتی مواجه میشود و سعی میکند با پشت سر گذاشتن همه آنها و دست آخر بذل همه داراییاش، ثریا را نجات دهد.
جذابیت ذاتی مضمونکت چرمی اغلب مضامین اجتماعی دستمایه قرار داده شده در سینمای ایران را در خود دارد. از موضوع مواد مخدر و فساد و رانتخواری گرفته تا آسیبهای خانوادگی و پیامد همه اینها که البته به خودی خود نمیتواند نقطهضعفی برای اثر تلقی شود. اتفاقا فیلم با وفادار ماندن به اصول اولیه فیلمنامهنویسی به روال کلاسیک روایت در آثار پلیسی و معمایی، آنقدر جذابیت روایی و مضمونی دارد که مخاطبانش را تا پایان با خود همراه کند و با آنکه بسیاری از مخاطبان شاید از همان اواسط اثر براساس کلیشههای آشنا بتوانند پایان آن را هم حدس بزنند، ولی باز هم تا پایان فیلم با آن همراهی میکنند که البته ناشی از جذابیت ذاتی روایتهایی از این دست است که اتفاقا اگر در ساختاری خلاقانه و همراه با نوآوری ارائه شود، میتواند یکی از گونههای جذاب و پرطرفدار سینما باشد.
تکیه بر کلیشههامشکلی که کت چرمی و آثاری از این دست با آن مواجه است، موضوع تکیه بر کلیشههای امتحان پس داده است که در عین جذاب بودن، نمیتواند پنجره تازهای را روی مخاطبان این قبیل آثار بگشاید. عیسی فرهمند کت چرمی فقط عنوان شغلیاش در مقایسه با آثار مشابه، عوض شده و هنوز هم مثل یک پلیس یا کارآگاه خشن تکرو، بیاعتنا به سلسلهمراتب، با لگد درهای بسته را باز میکند و بیمحابا با افراد مسلح درگیر میشود و اینبار زخمی هم برمیدارد که البته خیلی زود فراموش میشود. او هم مثل همه شخصیتهای حاضر در نوآرهای مشابه، مشکل جسمی دارد و مدام قرص مصرف میکند. معضل خانوادگی دارد و تنها زندگی میکند. غذای کنسروی میخورد، در اتومبیل میخوابد، ظاهرش غالبا آشفته و خسته است، اعصاب درست و درمانی ندارد و مدام هم از طرف مدیر جایی که برایش کار میکند، مؤاخذه میشود و... همه اینها در آثار مشابه داخلی و خارجی بارها و بارها دیده شده است، ولی در نمونههای شاخص و درخشان این نوع سینما، همین شخصیتهای آشنای به ظاهر کلیشهای، در ساختار کلی اثر بهگونهای پرداخت میشوند که بهسختی میتوان فرجام شخصیتها و بهویژه شخصیت محوری را حدس زد و از سوی دیگر نوع رفتار شخصیتهای مثبت و منفی پیرامون شخصیت اصلی بهگونهای است که بهواسطه خلاقیت فیلمنامهنویس و کارگردان در پرداخت شخصیتها و ایجاد میزانسنهای مناسب، شاهد کنشها و واکنشهای قابلباورتر و تاثیرگذارتری هستیم.
منفیهای در سایهحضور شبانه عیسی فرهمند در جمع موادفروشان برای تامین مواد مخدر مورد نیاز ثریا و برخورد اول او با وکیل رفیعی، چیزهایی فراتر از کلیشههای ژانر نوآر به مخاطب اثر ارائه نمیکند و اصلا هرچه که در متن اثر به رفیعی و فساد او مربوط میشود ظاهرا بهگونهای است که قرار است مثل خود رفیعی در سایه قرار گیرد. ولی این حضور مرموز هم نمیتواند به نقطه قوت اثر در نشان دادن سویه تاریک روایت تبدیل شود، چون در نشان دادن اجزا و عوامل پاییندستی رفیعی باز هم شاهد بهرهگیری غیرخلاقانه از کلیشهها هستیم. در سکانس اولیه و برخورد عیسی فرهمند با وکیل رفیعی، نخستین واکنش وکیل که ظاهرا قرار است یک بدمن آرام و مؤدب باشد، درآوردن دستهچک و گفتن جمله آشنای «چقدر بنویسم؟» است که یک جمله تهدیدآمیز پیامد آن را هم پس از واکنش عیسی میشنویم. خانواده مصیب که مادر ثریا بهواسطه گردن گرفتن قتل او در آستانه اعدام قرار گرفته وجه دیگری از سویه خاکستری دنیای پلشت پیرامون عیسی فرهمند است و باز هم چیزی فراتر از کلیشه خانوادههای زیرمتوسط آلوده به پول و قاچاق مواد و... ندارد. پاشا، پسر مصیب هم در سینمای ایران مشابههای قراردادی بسیاری دارد و شاید تنها نقطهقوت ارتباط او با عیسی در اولین سکانس حضور عیسی در جایی است که بساط شرطبندی روی نبرد سگها و قمار در جریان است و فیلمساز با طراحی میزانسن مناسب و استفاده از افکت صوتی، قرارگرفتن عیسی در موقعیت بغرنج عاطفی را بهخوبی نشان میدهد. در حالیکه صدای اولین گفتوگوی عیسی و پاشا را نمیشنویم و صدای سگها و محیط غالب است. پساز ضربه شدید پاشا بهصورت عیسی، صدای محیط کاملا قطع میشود و همین قطع صدای سؤالبرانگیز، التهاب بصری موجود درصحنه را تشدید میکند. نمونههایی از این دست خلاقیتهای بصری و صوتی بهندرت در سراسر اثر دیده میشود. یعنی همان جزئیاتی که در کنار هم میتوانند سینمایاجتماعی ایران را به لحاظ ویژگیهای زیباشناختی بهویژه در قالب نوآر در جایگاهبهتر و قابلدفاعتری قرار دهد.
حذف غیرموجهعیسی در روند روایت با یک نیروی امنیتی - صالحی- و یک سرگرد پلیس هم روبهرو میشود که در مورد صالحی سعی شده کمی از آن کلیشه مامور خشک و مقرراتی فاصله بگیرد و از اواخر اثر تا پایان سعی میکند به عیسی برای نجات ثریا و مادرش کمک کند که البته آن هم میتوانست ساخت و پرداخت قابلباورتری داشته باشد. همچنان که تصمیم نهایی عیسی فرهمند برای حذف فیزیکی رفیعی بهعنوان یک حادثه بزرگ در متن فیلمنامه باید پیشدرآمد و پیامد عمیقتر و قابلباورتری میداشت که ندارد. خاموش بودن و در دسترس نبودن گوشی فرهمند توجیه مناسبی برای اینکه او از توقف حکم اعدام زری، مادر ثریا بیخبر بماند، نیست. بهویژه آنکه او بعد از خودکشی نافرجام ثریا هم تصمیم میگیرد مرتکب قتل عمد شود و به همین دلیل، ناموجه بودن موضوع اطلاع نداشتن او از توقف حکم اعدام پررنگتر هم میشود.
استعداد تثبیتشدهبه رغم ضعفهای فیلمنامه، فضاسازی کت چرمی بهعنوان تجربه اول کارگردانی حسین میرزامحمدی کیفیت قابل قبولی دارد و کارگردان با درک درست از فضای پیرامونی عیسی، بهویژه در لحظاتی که تنهاییهای او حین رانندگی شبانه و... به تصویر کشیده میشود، عملکرد درست و خلاقانهای دارد و نشان میدهد که میتواند یکی از استعدادهای تثبیتشده کارگردانی در سینمای ایران باشد و گونههای متفاوتی را تجربه کند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: فیلم سریال سینا شخصیت ها کلیشه ها کت چرمی باز هم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۴۰۰۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داداش زاده: عالیشاه پرسپولیس را با اخراج کودکانه خود ۱۰ نفره کرد/استقلال بضاعتی بیش از این ندارد
بهزاد داداش زاده در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، در خصوص توقف پرسپولیس مقابل سپاهان و از بین رفتن فرصت صعود به صدر جدول در روز تساوی استقلال اظهار کرد: بارها رخ داده که در روزی که استقلال امتیاز از دست داده و پرسپولیس میتوانسته بالاتر از این در جدول ردهبندی قرار بگیرد این فرصت طلایی به سادگی از دست رفته است. نظیر این اتفاق برای استقلال هم رخ داده و این تیم هم نتوانسته برنده باشد. استرسی بر تیم حاکم میشود که عملاً مانع از آن میشود تا بازی همیشگی تیم ارائه شود. برابر سپاهان باز هم اتفاقی که نباید تکرار شد و پرسپولیس بدون برنامه بازی کرد و بازیکنان نتوانستند بازی همیشگی خود را انجام دهند.
عالیشاه پرسپولیس را با اخراج کودکانه خود ۱۰ نفره کرد
وی ادامه داد: استرس زیادی که در تیم دیدیم نگذاشت تا پرسپولیس بازی همیشگی خود را در زمین نشان دهد. از ابتدای بازی مشخص بود پرسپولیس به تساوی میرسد. شتاب زدگی، تکروی، دوری از کار تیمی، اضطراب و بیدقتی را حس کردیم. برنامهای که بخواهد تیم را به گل برساند به درستی پیگیری نشد و هر چه بازی رو به جلو رفت شاهد افت کیفیت مسابقه بودیم. از طرفی اتفاقی که امید عالیشاه رقم زد و تیم را با اخراج کودکانه خود ۱۰ نفره کرد. سپاهان برنامه داشت تا روی تمرکز تیم کار کند و آرامش پرسپولیس را به هم بریزد که به این هدف رسید، عالیشاه که کاپیتان تیم است اخراج بچهگانهای شد. مساوی نتیجه عادلانهای بود وقتی هفتههای آینده کار برای پرسپولیس سختتر خواهد شد. اینکه برابر تیمهایی بازی دارد که پایین جدولی هستند کار دشوارتری است، چون این تیمها برای بقا میجنگند.
استقلال بضاعتی بیش از این ندارد
بازیکن سابق پرسپولیس افزود: برای استقلال هم بهترین فرصت بود تا برنده باشد. اگر استقلال و پرسپولیس این هفته برنده میشدند در هفتههای بعدی بازیها را با شرایط متفاوتی برگزار میکردند. هر دو تیم کار سختی دارند و تیمی برنده این ماراتن است که دچار اشتباه کمتری شود. استقلال بضاعتی بیش از این ندارد که بردهای اقتصادی کسب کند ولی تیمهایی که برابر استقلال قرار میگیرند هم تمامی روزنههای خود را میبندند. آنها میدانند استقلال با ضربات ایستگاهی به گل میرسد و برای همین خطای بی مورد نمیکنند و روی توپهای ارسالی بلند هم کار خواهند کرد.
نمیتوان قهرمان را پیشبینی کرد
داداش زاده تأکید کرد: ضمن اینکه به خاطر اختلافاتی که منجر به برکناری مدیرعامل شده و همچنین تغییر نام این باشگاه، انگیزه و انرژی اول فصل را ندارد. تمامی این مسائل از لحاظ روحی و روانی روی بازیکن تأثیر میگذارد. استقلال برابر تراکتور آرامش همیشگی را نداشت و همانند یک تیم محلی بازی میکرد. به نظرم پرسپولیس هنوز هم شخصیت قهرمانی را دارد. صلابت لازم در این تیم دیده میشود. نمیتوان قهرمان را پیشبینی کرد و لذت لیگ برتر به این است که تعیین قهرمان به درازا میکشد و جذابیت مسابقات ادامه دارد. لذت این است که در هفته پایانی پرسپولیس در آزادی و استقلال در قزوین برای قهرمانی میجنگند.
انتهای پیام/